شاديي ِ تو بيرحم است و بزرگوار
نفسات در دستهاي ِ خاليي ِ من ترانه و سبزيست
من
برميخيزم!
چراغي در دست، چراغي در دلام.
زنگار ِ روحام را صيقل ميزنم.
آينهئي برابر ِ آينهات ميگذارم
|
تا با تو |
|
|
|
ابديتي بسازم. |
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۸۵ ساعت 0:6 توسط امیرمحسن همتی
|
احمد شاملو