یک نامه
با سلام و احترام و سپاس بسيار
سه جلد كتابى كه محبت فرمودهايد رسيد. با اينكه از خواندنشان به تمام معنى كلمه افسرده و بىزار و بيمار شدم از آن رو كه مجالى پيش آورد تا ازآنچه پىآمد روانى روزگارىست كه كابوسوار براين مردم مىگذرد خبر دست اولى بگيرم عميقا ممنونتانام. چون فكر كه كردم تنها به اين نتيجه رسيدم كه انگيزه شما درفرستادن آنها براى من چيزى جز اين نبوده. به نظر من هرسه مجموعه حاصل فعاليت سه ذهن به شدت بيمارو خسته است. آقاى(...) خوانندهئىست گرفتارگورستان. يعنى اسير ماتمكدهئى كه هركوى وبرزناش نام مرده لت و پار شده بىنام ونشانى را تداعى مىكند. وبناچار مطرب گورخانه شده شعر را كه هنر سنتى ماست به خدمت نوحهگرى برايیک نامهن گور و برآنگور -كه خود سنت مذهبى توده ما عقبماندهگان از تاريخ و زندگى است- در آورده كه البته شايد با نوعى خوشبينى بيمارگونه بتوان گفت كه درهرحال دارد به نحوى "زمانهاش را براى آيندهگان گزارش مىكند"! اما كارآن دو آقاى ديگر ازاين قضاوت بيمارگونه گذشته يكباره به صحراى جنون سرگذاشتهاند. دوست گرانمايه! شنيدهام سازمانهاى نشركتاب آثار نوقلمان را بدين شرط چاپ يا فقط پخش مىكنند كه در اين شرايط گرانى فوقالعاده وسائل موردنياز چاپ و كمبود مشترى كتاب هزينههاى آن راخود متقبل شوند. من نمىدانم اين شنيده حامل چه مقدار ازواقعيت است و بخصوص نمىدانم آيا سازمان نشر(...) اين سه كتاب را به سرمايه خود چاپ كرده يابه هزينه نويسندهگانشان، ولى در هرحال حقيقت بسيار تلخ اين است كه باچاپ و نشر اين به اصطلاح " آثار"، وظيفه پرحرمت چاپ ونشر به شدت مورد بىحرمتى قرار گرفته است.
ارادتمند صميمى شما
الف.ش


احمد شاملو