چه کسی فيلم شاملو را ساخت؟
چه کسی فيلم شاملو را ساخت؟
پرویز جاهد
jahed@radiozamaneh.comانتشار فیلمنامه فیلمهای مستند نه تنها در ایران بلکه در غرب نیز امر رایجی نیست. کمتر ناشری حاضر است فیلمنامه یک فیلم مستند، هرچند از نظر سینمایی برجسته را منتشر کند.
چرا که سینمای مستند مخاطبان خاص و محدودی دارد و سرمایهگذاری در این زمینه سود چندانی برای ناشران ندارد.
در چنین شرایطی انتشار فیلمنامه فیلم مستند «احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی» به وسیله انتشارات شرکت کتاب در لوسآنجلس، اقدامی شایسته و درخور توجه است.
فیلمی که بهمن مقصودلو، منتقد فيلم و تهيهکننده فيلمهای کوتاه و مستند آن را در سال ۲۰۰۰ با کمک برادرش بهروز مقصودلو و به کارگردانی مسلم منصوری تهیه کرد و تنها فیلم مستندی است که دربارهی احمد شاملو در زمان حیاتش ساخته شده است.
به نظر میرسد مقصودلو با انتشار این کتاب دو هدف داشته است: یکی شرح داستان تهیهی این فیلم و کشمکشی که او بهعنوان تهيهکننده فيلم با کارگردان آن یعنی مسلم منصوری بر سر ساختار فیلم و مسایل مالی آن داشته و دیگر ادای دینی به برادرش بهروز مقصودلو، آرشیتکت و تهیهکننده فیلمهای مستقل که به تازگی براثر سکته قلبی در ایران در گذشت و کتاب به او تقدیم شده است.
کتاب مقصودلو با یادداشتی از او در وصف برادرش بهروز و غم از دست دادن او شروع شده و با مقدمهای کوتاه در معرفی احمد شاملو همراه با سالشمار زندگی و کار او ادامه مییابد.
بهمن مقصودلو
مقصودلو در ابتدای کتاب دربارهی فیلمنامه فیلم شاملو مینویسد:
«این فیلم دارای فیلمنامه نبود و کار با نسخهای شروع شده بود که مورد موافقت احمد شاملو قرار نگرفت، درنتیجه تهیهکننده در دو تدوین جدید در تهران و نیویورک ساخت جدیدی به کار داد. فیلمنامهی آمده در این کتاب از روی آخرین نسخهی تدوین شده در نیویورک پیاده شده است.»
جدا از فیلمنامه که به دو زبان فارسی و انگلیسی در کتاب آمده؛ بخش مهمی از کتاب مربوط است به شرح چگونگی تولید این فیلم مستند که درواقع پاسخ بهمن مقصودلو به اظهارات آقای مسلم منصوری، کارگردان فیلم است که ظاهراً در مصاحبهای در مجلهی سیمرغ مطالبی درمورد فیلم و تهیهکنندهی آن یعنی آقای مقصودلو گفته که ایشان را واداشته تا این کتاب را که به اعتقاد او بیانش «ضروری و محتوایاش حقیقت محض» است منتشر کند.
مقصودلو در مقدمهی کتاب دراینباره مینویسد: «شاید این کتاب هرگز آفریده نمیشد اگر آقای منصوری نوع دیگری در این فیلم عمل کرده بود.»
این بخش از کتاب که پیش از این در ماههای جون و جولای سال ۲۰۰۱ در روزنامه کیهان لندن به چاپ رسیده بود و حال با اندکی تغییرات دوباره منتشر شده است، برای کسانی که اختلاف بین تهیهکننده و کارگردان این فیلم را دنبال میکردند، نکتهی چندان تازهای در بر ندارد، اما برای کسانی که فيلم را ديدهاند و از این ماجرا کاملاً بیخبر هستند، حاوی نکات جذابی است.
اینکه به روايت مقصودلو، چگونه مسلم منصوری، فیلمساز جوان و تازهکار به وسیلهی محسن مخملباف به برادران مقصودلو معرفی میشود تا آنها تهیه فیلم ویدیویی «آن پرسش سوزان» که منصوری دربارهی شاملو شروع کرده اما به دلایل مالی ناتمام گذاشته بود را به عهده بگیرند.
فیلمی که قرار بود فقط دربارهی تصویر کوچه در شعر شاملو باشد، اما به نوشته مقصودلو نتیجه آن از نظر سینمایی فیلمی بود آماتور، بسیار بد و غیرقابل استفاده.
پس از آن است که مقصودلو تصمیم میگیرد ورسیون دیگری از این فیلم با مشارکت برخی از چهرههای مشهور ادبیات و سینمای ایران، مثل بهرام بیضایی، جواد مجابی، ضیاء موحد، محمدعلی سپانلو، محمود دولتآبادی، ناصر تقوایی، ایران درودی، اسماعیل نوریعلاء و عباس کیارستمی را به کارگردانی مسلم منصوری بسازد و از برخی نماهای ورسیون اول نیز استفاده کند.
تصویر جلد کتاب
درواقع این بخش از کتاب روایت بهمن مقصودلو بهعنوان تهیهکننده از چگونگی تهیه فیلم و میزان نقش مسلم منصوری بهعنوان کارگردان در تولید آن است.
بنابراین برای اینکه خواننده به قضاوت دقیق و عادلانهای از حقیقت ماجرا برسد نیاز دارد که روایت آقای منصوری را نیز در این زمینه بشنود.
خوانندهای که اظهارات منصوری را در مجله سیمرغ در سال ۲۰۰۱ نخوانده و ورسیون اول فیلم یعنی «آن پرسش سوزان» را ندیده است قطعاً نمیتواند قضاوت درستی در این مورد داشته باشد.
به علاوه مقصودلو نیز هیچ اشارهای به حرفهای منصوری در مقدمهی طولانی خود نمیکند. خواننده واقعاً نمیداند که منصوری چه ادعایی کرده و چه حرفهایی دربارهی تهیهکننده فیلم زده است.
تنها در صفحه ۲۶ از زبان مقصودلو میخوانیم:
«ایشان در مصاحبهها و مقالاتشان ادعاهایی نادرست و کذب را در مورد من و جریان ساخته شدن فیلم مطرح میکرد. از نظر من این بیحرمتی قابل بخشش نیست بهخصوص که سبب شده تا به تهیهکنندگانی که با حسن نیت پا پیش نهاده و طرح مردودی از دید شاملو و دیگر صاحبنظران را احیا و تکمیل کرده بودند، از نظر مالی ضرر جبرانناپذیری بخورد.»
مقصودلو در مقدمهاش سعی کرد ثابت کند که مسلم منصوری یک جوان علاقهمند، تازهکار و بیتجربه ولی بسیار پرمدعا بود که به اعتقاد او بزرگترین فرصت تاریخی برای تثبیت خود بهعنوان یک فیلمساز خلاق را با ساختن ورسیون اول فیلم شاملو یعنی «آن پرسش سوزان» از دست داد.
به نوشته مقصودلو «آقای منصوری متاسفانه نه تصویر میشناسد و نه دوربین؛ نه سینما میداند و نه میزانسن؛ نه با استاتیک سینما آشنا است و نه میتواند تفاوت جزیی دو تصویر را درک کند.»
مقصودلو با ذکر برخی جزییات پشت صحنه فیلم و نقل قولهایی از خود شاملو و عوامل مستقیم درگیر در تولید فیلم مثل نظام کیایی فیلمبردار آن، محمود دولتآبادی و عباس کیارستمی دربارهی مسلم منصوری، به این نتیجه میرسد که درواقع ورسیون اصلی فیلم شاملو یعنی «احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی» محصول فکر فیلمسازی به نام مسلم منصوری نیست.
بلکه به اعتقاد مقصودلو «اگر کار گروهی عدهای آدم مشتاق و عاشق نبود، هرگز این فیلم تاریخی و فراموشنشدنی از یک شخصیت بارز هنری، فرهنگی و سیاسی تاریخساز که همیشه در تاریخ فرهنگی ما باقی خواهد ماند بهوجود نمیآمد.»
با این حال مقصودلو توضیح نمیدهد علیرغم این باور که منصوری سازنده واقعی اين فيلم نيست چرا نام او را بهعنوان کارگردان در تیتراژ فیلم آورده است.
درواقع با این کار اگر فیلم «شاملو، شاعر بزرگ آزادی»، جدا از اهمیت و سندیت آن بهعنوان تنها فیلم بیوگرافیکال دربارهی یک شاعر مهم ادبیات معاصر ایران دارای ارزش هنری و سینمایی هم باشد، علیرغم ميل مقصودلو، اعتبار آن بهعنوان کارگردان به مسلم منصوری تعلق گرفته که نامش در تیتراژ فیلم بهعنوان کارگردان آمده است.
احمد شاملو