صداى اعتراض
شاملو، در اولین شماره «كتاب جمعه» در موقعیتى صداى اعتراض خود را علیه سیاستهاى كشتار و سركوب و تاریكاندیشى رژیم ، بلند كرد كه بسیارى از سازمانها و احزاب و شخصیتها در آن دوره به دیدار سردمداران رژیم مىشتافتند و توهم پراكنى مىكردند، نوشت: «روزهاى سیاهى در پیش است... این چنین دورانى به ناگزیر پایدار نخواهد ماند، و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتك سنگین خویش درهم خواهد كوفت. اما نسل ما و نسل آینده، در این كشاكش اندوهبار، زیانى كه متحمل خواهد شد بىگمان سخت كمرشكن خواهد بود. چرا كه قشریون مطلقزده هر اندیشه آزادى را دشمن مىدارند و كامگارى خود را جز به شرط امحا مطلق فكر و اندیشه غیر ممكن مىشمارند. پس نخستین هدف نظامى كه هم اكنون مىكوشد پایههاى قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحكام بخشد و نخستین گامهاى خود را با به آتش كشیدن كتابخانهها و هجوم علنى به هستههاى فعال هنرى و تجاوز آشكار به مراكز فرهنگى كشور برداشته، كشتار همه متفكران و آزاداندیشان جامعه است. اكنون ما در آستانه توفانى روبنده ایستادهایم. باد نماها نالهكنان به حركت در آمدهاند و غبارى طاعونى از آفاق برخاسته است. مىتوان به دخمههاى سكوت پناه برد، زبان در كام و سر در گریبان كشید تا توفان بىامان بگذرد. اما رسالت تاریخى روشنفكران، پناه امن جستن را تجویز نمىكند. هر فریادى آگاه كننده است، پس از حنجرههاى خونین خویش فریاد خواهیم كشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم كرد.»
احمد شاملو