احمد شاملونشست نقد و بررسي کتاب " شازده کوچولو " / ابوالحسن نجفي : " شاملو " مترجم خوبي نيست ترجمه " محمد قاضي " از " شازده كوچولو " ، بهترين ترجمه است تهران- خبرگزاري كار ايران

ترجمه "احمد شاملو" از كتاب "شازده كوچولو" با اينكه در سال هاي اخير بسيار مورد توجه قرار گرفته است، اما ايرادهاي بسياري بر اين ترجمه وارد است و اصولا شاعران مترجمان خوبي نيستند، "شاملو" در ترجمه‌‏اش بيش از حد از كلمات عاميانه استفاده كرده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا، "ابوالحسن نجفي" در نشست نقد و بررسي كتاب " شازده كوچولو " نوشته "اگزوپري" كه در شهر كتاب مركزي برگزار شد، گفت‌‏: "شازده كوچولو" در قرن بيستم، يكي از پر فروش‌‏ترين كتاب‌‏ها بوده است و تا كنون 7 ميليون نسخه از اين كتاب به چاپ رسيده است. به تعبيري، هر سال 100 نسخه از اين كتاب منتشر مي‌‏شود. اين كتاب به 160 زبان ترجمه و بيش از 500 بار تجديد چاپ شده است. اين كتاب پس از كتاب مقدس، پرفروش‌‏ترين كتاب بوده است.بايد كشف كرد علت شهرت عالم‌‏گير آن چه بوده است‌‏؟وي تصريح كرد:ترجمه كتاب "شازده كوچولو"، سال 78 به من پيشنهاد شد. آن زمان براي پذيرفتن ترجمه اين كتاب مردد بودم؛ چرا كه ترجمه‌‏هاي "محمد قاضي" و "شاملو" با استقبال خوبي روبرو مي‌‏شوند. اما بالاخره تصميم گرفتم و به اين ترجمه‌‏ها هم نگاهي انداختم. در آن زمان 6 و 5 ترجمه ديگر از اين كتاب بود. اما در حال حاضر 16 ترجمه از اين كتاب در بازار عرضه شده است . وي با بيان اين مطلب كه در بهترين ترجمه‌‏ها حداقل 20 درصد از خصوصيات سبكي و ظرائف يك متن از بين مي‌‏رود، ادامه داد: در ترجمه يك كتاب از زبان دوم نيز حداقل 50 درصد از ويژگي‌‏ متن اصلي از بين مي‌‏رود. از اين رو براي ترجمه "شازده كوچولو"، تمام متن‌‏هاي انگليسي كتاب "شازده كوچولو" را كنار گذاشتم. نجفي با اشاره به برخي از مترجمان كه از روي يك ترجمه دست به ترجمه مي‌‏زنند، گفت‌‏: تنها ترجمه "محمد قاضي" و "شاملو" و دو ترجمه ديگر را مورد مطالعه قرار دادم. مهمترين شرط در ترجمه ادبي، توجه به زبان اصلي اثر است كه به تفصيل در اين خصوص در كتاب "فرهنگ فارسي عاميانه" به اين موضوع پرداخته‌‏ام. مثلا براي "فرار كردن" در زبان‌‏هاي مهجور، "گريز" و در زبان ادبي متداول "به هزيمت رفت"، در ادبي با موضوع شاعرانه‌‏, "پا به گريز نهاد" و يا "راه گريز را پيش گرفت" در زبان عاميانه ,"جيم زد" , "قاچاق شد" , "غزل جيم را خواند" را مي توان براي "فرار كردن" نوشت. وي افزود : اين وظيفه مترجم است كه به زبان متن احترام بگذارد و سبك آن را رعايت كند. اولين ترجمه "شازده كوچولو"، سال 1333 توسط "محمد قاضي" منتشر شد.من در آن زمان، دانشجوي زبان فرانسه بودم و خيلي علاقمند بودم كه اين كتاب را ترجمه كنم. اما با انتشار ترجمه "قاضي" از اين كار منصرف شدم . مترجم كتاب "شازده كوچولو" ادامه داد: سال 1341 ،ترجمه "قاضي" در كتاب هفته چاپ شد و با چاپش در كتاب هفته به چاپ هفتم رسيد. اما "قاضي" در چاپ هشتم اين كتاب تجديد نظر كرد و سال 1356 نسخه ويرايش شده اين كتاب را روانه بازار كتاب كرد. در ويرايش اول، "قاضي" اين كتاب را يك كتاب فلسفي خوانده بود. در مقدمه كتاب به شعري از "ملك الشعراي بهار" اشاره مي كند. "قاضي" نخستين بار كتاب "شازده كوچولو" را اديبانه ترجمه كرده بود و ويرايش اول اين كتاب بسيار ناشناخته ماند. وي با اشاره به دلايل عدم اقبال كتاب "شازده كوچولو" در سال هاي نخستين گفت‌‏: مقدمه‌‏اي كه "محمد قاضي" در اول اين كتاب آورده بود، كتاب را فلسفي معرفي كرد. از اين رو كساني كه به سراغ اين كتاب مي‌‏رفتند و با تصاوير كتاب روبرو مي‌‏شدند، دچار اين تضاد مي‌‏شدند كه چرا كتاب فلسفي با تصاوير كودكانه همراه است. از اين رو علاقه‌‏اي به خواندن اين كتاب نشان نمي‌‏دادند. كساني كه به عنوان كتاب كودك سراغ "شازده كوچولو" مي‌‏رفتند با خواندن مقدمه كتاب فكر مي‌‏كردند كه با يك كتاب فلسفي روبرو هستند. از اين رو اين كتاب با اقبال روبرو نمي‌‏شد. نجفي با اشاره به اينكه "محمد قاضي" در ترجمه دوم "شازده كوچولو" بيان مي‌‏كند سبك ترجمه اول را نمي‌‏پسندد، ادامه داد : "قاضي" در ترجمه دوم اين كتاب زبان ساده‌‏اي را انتخاب مي‌‏كند كه صحنه‌‏اي شاعرانه دارد .وي با اشاره به ترجمه "احمد شاملو" كه سال 1358 براي نخستين بار با عنوان "مسافر كوچولو" منتشر مي‌‏شود، گفت‌‏: "شاملو" در مقدمه اين ترجمه مي‌‏نويسد؛ نام اصلي اين كتاب "پرنس كوچولو" است كه معادل "پرنس"، "شاهزاده" نيست. با گذشت بسيار مي‌‏توان آن را "امير" ترجمه كرد و درگير و دار سفر او را "مسافر كوچولو" ناميد. نجفي ادامه داد : از همان سطر اين كتاب مي‌‏توان پي برد كه "شاملو" لحن عاميانه‌‏اي براي اين كتاب انتخاب كرده است. در ويراست دوم "شاملو" عنوان "شهريار كوچولو" را براي اين كتاب انتخاب مي‌‏كند كه اين نسخه، سال 1376 منتشر شده است. در ويراست سوم كه پس از مرگ "شاملو"، سال 1381 منتشر مي شود. او نام " شازده كوچولو " را براي اين كتاب انتخاب مي‌‏كند. بعد از درگذشت "شاملو"، ويراست سوم اين كتاب منتشر مي‌‏شود و اين تغيير نام بي‌‏شك توسط ناشر صورت گرفته است. نجفي با اشاره به ترجمه نمايشنامه‌‏اي از "ژان پل سارتر" با عنوان "گوشه گيران آتلانتا" كه در دهه 40 با نام "احمد صادق" منتشر مي‌‏شود، گفت‌‏: در آن زمان خود من نيز مشغول ترجمه اين كتاب بودم. با انتشار ترجمه "احمد صادق" به اين نكته پي بردم كه اين ترجمه در خور تاملي نيست و ايرادات بسياري بر آن وارد است. "احمد صادق"، مترجم و مولف تقريبا شناخته شده و سياسي بود كه به دليل فعاليت‌‏هاي سياسي ظاهرا ايران را ترك كرده بود .وي افزود : ترجمه او از نمايشنامه "ژان پل سارتر" از همان كلمات نخستين غلط داشت و در سرتا سر كتاب به ندرت مي‌‏توانستيم جمله‌‏اي پيدا كنيم كه معني دار باشد , اين مساله جرات ترجمه را به من داد , اما با كنكاش و جستجو متوجه شدم كه اين ترجمه توسط فرد بي‌‏مايه‌‏اي صورت گرفته است كه زماني كه ترجمه كتاب هنوز به پايان نرسيده بود، مي‌‏ميرد و ناشر به هر نحو شده ترجمه كتاب را به پايان مي‌‏رساند. چون مترجم كتاب نه وارثي و نه نامي داشته است، ناشر كتاب را به نام "احمد صادق" كه در آن زمان به دليل سياسي بودن در ايران نبوده است , منتشر مي‌‏كند . نجفي برخي از كارهاي برخي از ناشران از جمله ناشر كتاب "ژان پل سارتر" را ننگ‌‏آور خواند و اظهارداشت : ناشر كتاب "شاملو" نيز به اين دليل كه "شازده كوچولو" شناخته شده‌‏تر است از مرگ "شاملو" سوء استفاده مي كند و نام كتاب او را تغيير مي دهد. به تازگي نيز كتاب "گوشه‌‏گيران آلتانا" را ناشر تجديد چاپ كرده است. اما اين بار نام مترجم، "احمد صادق" نيست؛ چرا كه ممكن بود "احمد صادق" مدعي پيدا كند، نام "رضا صادق" به عنوان اين كتاب روي جلد نوشته شده است . وي با اشاره به اينكه برخي از افراد به زبان‌‏هاي ديگر آشنا نيستند، اما نام خود را مترجم گذاشته اند، گفت‌‏: اگر كتابي در خارج پر فروش باشد‌‏, خيلي زود با ترجمه چند مترجم روانه بازار كتاب مي‌‏شود و اگر كمي دقيق شويم برخي از ترجمه‌‏ها، تلفيقي از ترجمه‌‏هاي پيشين است. حتي برخي از ناشران خود ترجمه‌‏ها را دست كاري مي كند و نام يك فرد شناخته نشده را به عنوان مترجم بر روي جلد كتاب مي‌‏گذارند. اين يكي از مشكلاتي است كه ما مترجمان هر روز با آن سروكار داريم.نجفي افزود : در سال هاي اخير ترجمه "احمد شاملو" نسبت به ترجمه‌‏هاي ديگر كتاب "شازده كوچولو" بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما اين ترجمه خالي از ايراد نيست. با اينكه برخي ترجمه "شاملو" را بسيار مي‌‏پسندند، اما "شاملو" مترجم خوبي نيست.ايرادهايي كه به "شاملو" وارد است؛استفاده بيش از حد از كلمات عاميانه است. مثلا "شاملو" جمله " من كمي اين ور و آن ور در دنيا پرواز كردم" را چنين ترجمه كرده است؛ به گويي نه گويي تا حالا به همه جاي دنيا پرواز كرده ام . نجفي با بيان اينكه قصد ندارم به "شاملو" كه او را بزرگترين شاعر معاصر مي‌‏دانم، ايراد بگيرم، ادامه داد:"شاملو" جمله "من آب آشاميدني فقط به اندازه يك هفته داشتم" را اينگونه ترجمه كرده است؛"آبي كه داشتم زوركي يك روز را كفاف مي داد". در فرانسه معمولا يك هفته را 8 روز و دو هفته را 15 روز مي گويند. وي افزود :"شاملو"، "هيچ دليلي وجود ندارد كه با وقار تماشايم مي‌‏كرد" را اينگونه ترجمه كرد كه" با وقار تمام تو نخ من بود". با اين وجود من هنوز نمي دانم كه چرا "شاملو" اصرار دارد كه از زبان عاميانه در ترجمه‌‏هايش استفاده كند‌‏, البته لازم مي دانم كه برگرديم و به غلط‌‏هاي "محمد قاضي" در ترجمه "شازده كوچولو" نيز توجه كنيم. متاسفانه نه "شاملو" و نه "قاضي"، هيچ يك نتوانسته‌‏اند لحن‌‏هاي اشخاص در ترجمه را دربياورند.نجفي ، راه گريز از وضعيت فعلي ترجمه در كشور را پيوستن به قانون كپي رايت دانست و گفت‌‏: اگر به قانون كپي رايت بپيونديم ،ديگر شاهد چنين ترجمه‌‏هايي نخواهيم بود.در اين‌‏صورت هم البته يك مشكل وجود دارد كه ناشري حق كپي رايت يك كتاب را خريداري كند و آن را به ارزان ترين مترجم براي ترجمه بسپارد. او هم كتاب را شلخته و نارسا ترجمه كند. در اين صورت بايد 50 سال از انتشار كتاب بگذرد تا مترجم ديگري بتواند كتاب را ترجمه كند . نجفي در پايان اظهارداشت‌‏: من از ميان ترجمه‌‏هاي "شازده كوچولو" همچنان معتقدم كه ترجمه "محمد قاضي" بهترين ترجمه است. چون آدم درباره كار خودش نمي‌‏تواند داور خوبي باشد، درباره ترجمه خودم نمي‌‏توانم نظر بدهم.

منبع : ایلنا