در لب‌برگردان ژاکت یا روکش کتاب «یک تاریخ جهان در ۱۰۰ شیء» در معرفی این کتاب از هفته‌نامه‌ی اکونومیست The Economist این عبارت آورده شده است که دانستنش هم برای خواندن این تاریخ ضروری است و برای خواندن هجرانی احمد شاملو، و یا هر شعر دیگری. آن عبارت این است: “A book to savour and start over” و پیشتر در یادداشت‌هایم گفته بودم که خوانش یعنی «توقف برای فکر کردن» که ترجمه‌ی این عبارت بود: stop to think .
در معنی ،To savour یا با املای آمریکایی to savor ، در فرهنگ هزاره آمده : « با لذت خوردن، با عشق خوردن، لذت بردن از؛ با لذت نوشیدن، با عشق نوشیدن؛ مزه مزه کردن، مزه‌ی … را فهمیدن» این لغت ترکیباتی هم دارد. در فرهنگ لِرنِر آکسفورد آمده «۱٫ لذت بردن از مزه و طعم چیزی، خصوصاً با آرام آرام خوردن و نوشیدن آن. ۲٫ لذت بردن از یک احساس یا تجربه به تمامی.» اما to start over یعنی از نو یا دوباره شروع کردن کاری، یا برگشتن و از سر گرفتن آن کار.
برای معنی to savour در ادبیان فارسی «مزیدن» را داریم. در فرهنگ معین آمده: «مزیدن: مزه کردن، چشیدن» یک نمونه از کتاب عاشقانه‌ی ویس و رامین شاهد می‌آورد: بنفشه بر دو زلفت کی گزیدی؟ / طبرزد با لبانت کی مزیدی؟ (طبرزد / تبرزد: قند سوخته یا کارامل. معین). اما در مثنوی مولوی مزیدن خیلی خوشترست. در دفتر سوم، در حکایت «ملاقات آن عاشق با صدر جهان» این بیت‌ها آمده درباره ی زمین و آسمان:
پس زمین و چرخ را دان هوشمند / چون که کار هوشمندان می‌کنند
گرنه از هم این دو دلبر می‌مزند / پس چرا چون جفت در هم می‌خزند
بی زمین کی گل بروید وارغوان / پس چه خیزد زآب و تاب آسمان.
این مقدمه چینی درازدامن برای این بود که بگویم خوانش، این‌جا خوانش شعر شاملو، مزیدن بارها و بارهای اتم به اتم این شعرست. مزه‌دار شکل خوردن بستنی مزیدن ، یعنی لیس زدن آن است و بهترین شکل خوردن شکلات کاکاﺋویی؟ …
♣ راوی و شاعر و شاملوــــــــــــ وقتی شعری می خوانیم با راوی یا سخنگوی شعر رو به روییم نه با شاعر. می خواهد شاملو باشد یا دیگری. شما در شعر دنبال کی میگردید؟ خودتان یا شاعر؟ شما خواننده اید نه منتقد یا تاریخ نگار شعر یا مقاله نویس یا شاعرشناس و خیلی چیزهای دیگر از این جور چیزها. لطفن برگردیم به شعر نه به شاعر. برگردیم به همان هجرانی نه به همه ی شعرهای شاملو.
♣ همه می دانیم گل نرگس چه گلیست . آن را بوییده ایم و خوش شده‌ایم. اما این جا گل نرگسی «حضور» دارد، پیش روی ما یا در دست‌های ما. شما چه طوری به آن نگاه می‌کنید؟ مثل رهگذرها؟ مثل گیاه شناس یا نقاش؟ ما می خواهیم مثل گیاه شناس- نقاش به این شعر نگاه کنیم. همه چیز این گل و فقط همین گل را. نه نرگس چون نرگس یا گل چون گل را.
می خواهیم این گل را، این شعر را، اتم به اتم نگاه کنیم، آن را مزه مزه کنیم، بارها و بارها. لطفن قورت ندهید. شعرست نه شکم پرکن.
ع.پاشایی

http://bamdadesari.ir/?p=827